این است یک عشق جاودانه لحظه ایست عاشقانه کلامیست صادقانه پرسید چقدر مرا دوست داری ؟ سکوتی کردم چند لحظه به چشمهایش خیره شدم ، گفتم : دوستت دارم به آن اندازه ای که عاشقم ، عاشق یک عاشق واقعی ، عاشق تو عاشقی که برای رسیدن به تو لحظه شماری میکند ،به عشق این لحظه های انتظار دوستت دارم به اندازه تمام لحظه های زندگی ام تا آخر عمرم عاشقم ، به عشق اینکه تو را تا آخرین نفس دارم ، دوستت دارم به عشق اینکه گاهی با تو و گهگاهی به یاد تو در زیر باران قدم میزنم عاشق بارانم به عشق آمدن باران و به اندازه تمام قطره های باران دوستت دارم به عشق تو به آسمان پر ستاره خیره میشوم ،به اندازه تمام ستاره های آسمان دوستت دارم به عشق دیدن تو بی قرارم ، تا تو را دارم هیچ غمی چیز غم دلتنگی ات در دل ندارم، به اندازه تمام لحظه های بیقراری و دلتنگی دوستت دارم من که عاشق چشمهایت هستم ، عاشق گرفتن دستهای مهربانت هستم ، به عشق نگاه به آن چشمهای زیبایت دوستت دارم لحظه های عاشقی با تو چقدر شیرین است ، آنگاه که با تو هستم یک لحظه تنها ماندن نفسگیر است. به شیرینی لحظه های عاشقی دوستت دارم... .
خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم.
دکتر علی شریعتی
بعضي از دوستان گرام مجبور كردن تا بگم گه من يه پسر هستم با نام مستعار ترنم
البته خودمو پشت اين نام مخفي نكردم فقط نگفته بودم كه پسرم
ولي پسر هستم دوستان